
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۱۳
۱
ز بسکه گرد رهت جان عاشقان دارد
نسیم کوی تو پیوسته بوی جان دارد
۲
دو نرگس تو ز مژگان بصد زبان در حرف
چرا چه غنچه لبت مهر بر دهان دارد
۳
بسینه دل که طپید از خیال غمزه تو
کبوتری است که شاهین هم آشیان دارد
۴
بکوی عشق زیان هرچه میشود سودست
کسی که سود طمع میکند زیان دارد
۵
رخ چو ماه کند اقتضای بد مهری
گمان مبر که کسی ماه مهربان دارد
۶
نعیم هردو جهان کوثر است و آب حیات
شهید عشق هم این دارد و هم آن دارد
۷
بر آستان تو اهلی است سر بلند اما
اگر بعرش رسد سر بر آستان دارد
نظرات