
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۱۴
۱
سر من اگر نشانی ز در کنشت دارد
چکنم کسی چه داند که چه سرنوشت دارد
۲
بصلاح و پند مردم تن من چگونه چون خم
نشود سرشته می که چنین سرشت دارد
۳
نرسد بدرد نوشان المی ز سیل فتنه
که سراچه محبت نه بنای خشت دارد
۴
چو قدح کشیم رنجد چو کنیم توبه گوید
که هنوز عاشق ما غم خوب و زشت دارد
۵
چو شراب خورد اهلی ز کف حبیب امشب
که حواله صبوحی به می بهشت دارد
نظرات