اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۵۲۰

۱

گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید

من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید

۲

زهر پنهان در می عشق است اما دلکش است

کشته هم گر میشوم زین می دمی خواهم کشید

۳

چشم خونریز تو گر مردم کشی زین سان کند

در سر کوی تو هر دم ماتمی خواهم کشید

۴

آتش محرومیم تیزست و نتوان باتو گفت

این سخن باری بگوش محرمی خواهم کشید

۵

چاک شد زان لب دلم اهلی کمال شوق بین

کاینچنین زخمی به یاد مرهمی خواهم کشید

تصاویر و صوت

نظرات