
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۲۲
۱
کلک قضا که صورت ابروی او کشید
مدی ز مشک بر سر آهوی او کشید
۲
مشکین غزال من ز بر من چه میرود
چون در کمند عشق مرا موی او کشید
۳
شیرین مگر بشربت کوثر کند خدای
این تلخیی که جان من از خوی او کشید
۴
مشنو که کلک صنع بدین نازکی دگر
سروی بشکل قامت دلجوی او کشید
۵
روی گل ارچه باد بصد گونه سرخ ساخت
صد گونه انفعال گل از روی او کشید
۶
مارا ز اوج عرش بدین قعر چاه غم
هاروت وار نرگس جادوی او کشید
۷
مشق جنون زنیم که حرفی مگر توان
در گوش او ز سلسله موی او کشید
۸
در بزم او چه تحفه برد اهلی گدا
جانی که داشت پیش سگ کوی او کشید
تصاویر و صوت

نظرات