
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۵۲
۱
بهر جان قصد تو گر بر دل مجروح بود
جان به شکرانه دهد هر که سبکروح بود
۲
مردم ای مرهم دل عاقبت انصاف بده
دل من تا بکی از داغ تو مجروح بود
۳
در چنین بحر بلا مردمک دیده بس است
که بطوفان غم آسوده تر از نوح بود
۴
در مسجد همه وقتی نگشایند به خلق
در میخانه عشق است که مفتوح بود
۵
جان من با تو توان نسبت شخصی کردن
که سرا پای وجودش همه از روح بود
۶
حال اهلی که چه شمع از غم دل میسوزد
گر نیاید بزبان پیش تو مشروح بود
تصاویر و صوت

نظرات