
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۵۳
۱
عیسی گذاشت دنیا، قارون اسیر او شد
آن بر فلک برآمد این در زمین فرو شد
۲
آب حیات وصلت تا روزی که گردد؟
نقد حیات ما را باری به جستجو شد
۳
باصولجان عشقت مارا چه چاره باشد
جایی که چرخ گردون سرگشته همچو گو شد
۴
چون خاک میشود تن خوش وقت آنکه دایم
در کوی می فروشان خاک مس سبو شد
۵
ساقی ز درد دوشین جز درد سر چه گویی
می ده که عمر اهلی ضایع به گفتگو شد
نظرات