
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۵۵
۱
هر که آگه ز دل سوخته من باشد
بخدا رحم کند گر همه دشمن باشد
۲
آفتابا، نفسی خانه من روشن کن
چند گوشم به در و چشم به روزن باشد
۳
برق رخسار بتان گر همه عالم سوزد
چه غم آنرا که چو من سوخته خرمن باشد
۴
گر بود ساقی گلچهره چه حاجت بچمن
گل بدست ر که عالم همه گلشن باشد
۵
عالم از سرو قدان گر همه گلشن گردد
مرغ عاشق نظرش بر گل و سوسن باشد
۶
تا چو گردم نکند از در او دور رقیب
مهل ای گریه که گردیش بدامن باشد
۷
بزم ما تیره کند اهلی شوریده به آه
جای دیوانه همان به که بگلخن باشد
تصاویر و صوت

نظرات