
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۵۸
۱
یار برخاست برقص آن قد و قامت نگرید
رستخیز است درین خانه قیامت نگرید
۲
زد علم آتشم از سینه و صد خانه بسوخت
علم داد ببینید و علامت نگرید
۳
اگر این گلشن حسن است چه حاجت گل و سرو
رخ ببینید خدا را قد و قامت نگرید
۴
نه چنان نامه سیاهم ز خطش کرد رقم
که ز لوح دل من حرف سلامت نگرید
۵
آتشی در جگر افکنده ام از عشق چو شمع
داغها بر رخم از اشک ندامت نگرید
۶
کوهکن بر دل او گرد ملامت بار است
گرد من کوه غم از سنگ ملامت نگرید
۷
نیست در میکده اهلی نفسی بی می و جام
کرم پیر به بینید و کرامت نگرید
نظرات