اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۵۶۲

۱

ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند

غنچه تر سازد دماغ و خنده بر عالم زند

۲

ای رقیب این جور تا کی کآخر اندر خرمنت

دود آه شب نشینان آتش ماتم زند

۳

گریه حسرت ز حد شد ساقیا ساغر بیار

ترسم این طوفان محنت عالمی بر هم زند

۴

ز آتش عشقت ملک را جان چو ما هرگز نسوخت

آه کاین برق بلا در خرمن آدم زند

۵

تا ز زلفت دم زدم چون نافه خونین دل شدم

خون شود هر دل که از بوی محبت دم زند

۶

خاک آدم در ازل عشق تو چون باغم سرشت

نیست آدم هرکه در عالم دمی بی غم زند

۷

اهل مجلس را نماند خرمی گر بشنود

ناله اهلی که آتش در دل خرم زند

تصاویر و صوت

نظرات