
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۶۶
۱
در سجده خود آن مه صد آفتاب بیند
یوسف کی این عزیزی هرگز بخواب بیند
۲
ما از صفای آن رخ حق بین شدیم و صوفی
این نکته در نیابد گر صد کتاب بیند
۳
من گرچه دل خرابم بر من چه التفاتش
گنجی که از غم خود عالم خراب بیند
۴
دل از بهشت وصلش چون راحتی نیابد
از دوزخ فراقش تا کی عذاب بیند
۵
خوش وقت نیکبختی کز فیض ابر رحمت
چون گل مدام در کف جام شراب بیند
۶
لب تشنه ماند اهلی بی لعل یار هر چند
از گریه هر کناری صد جوی آب بیند
تصاویر و صوت

نظرات