اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۵۶۹

۱

چشم مجنون هرچه بیند صورت لیلی بود

خوش بود صورت پرستی گر بدین معنی بود

۲

من ز آب و رنگ حسن ساقی خود یافتم

آنچه فیض آب خضر و آتش موسی بود

۳

گو بمیر افسرده دل کاین نکته با من شمع گفت

هر که از داغی نسوزد مردنش اولی بود

۴

زان خوشم با کنج غم کز رشک غیر آسوده ام

دوزخی کاسوده باشم جنت اعلی بود

۵

هر که با مشکین غزالان همچو مجنون خو گرفت

میرمد ز آنجا که بوی مردم دنیی بود

۶

چاک دل نتواندم بی غمزه یی زلف تو دوخت

رشته مریم اگر با سوزن عیسی بود

۷

در دو عالم گر نباشد مایه شادی غمت

خاطر اهلی ملول از دنیی و عقبی بود

تصاویر و صوت

نظرات