اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۵۷۰

۱

شادمان از وصل جانان بخت ما هرگز نبود

عاشقان را بخت و خوبان را وفا هرگز نبود

۲

با هزاران دوستی بیگانه از ما شد سگت

بی وفا، گویی که با ما آشنا هرگز نبود

۳

دور باشد از محبت گر بنالیم از بلا

هر که زد لاف محبت بی بلا هرگز نبود

۴

دوستان کشتن بود رسم تو ورنه پیش ازین

در میان دوستان رسم جفا هرگز نبود

۵

گر سر و سامان رود در راه عشقت گو برو

من همان گیرم سر و سامان مرا هرگز نبود

۶

مرهم وصل تو ما را اتفاقی دست داد

ورنه کس را از تو امید دوا هرگز نبود

۷

گرچه اهلی مبتلای عشق شد بسیار کس

کس بدین رسوایی ما مبتلا هرگز نبود

تصاویر و صوت

نظرات