اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۵۷۱

۱

کس عشوه خونخواری او را نشناسد

کس دشمنی و یاری او را نشناسد

۲

از بسکه رخ از عربده افروخته چون گل

کس مستی و هشیاری او را نشناسد

۳

درمان دل خسته بعمدا نکند یار

آن نیست که بیماری او را نشناسد

۴

بیداری چشم از غم دل بود همه شب

دل چون حق بیداری او را نشناسد

۵

ترسم که وفایی نکند یار به اهلی

چون قدر وفا داری او را نشناسد

تصاویر و صوت

نظرات