
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۵۷۲
۱
گر جوش گریه یی دل خامت بر آورد
بحر کرم بجوشد و کامت بر آورد
۲
چون مرغ خانه در ته دیوار تا بکی؟
جهدی بکن که عشق بنامت بر آورد
۳
معراج وصل اگر طلبی مست عشق باش
کاین جذبه بر فلک بدو گامت بر آورد
۴
ساقی بدان امید شدم خاک ره که بخت
کام دلم ز جرعه جامت بر آورد
۵
ترسم که گرد از من و از روزگار من
سرو بلند فتنه خرامت برآورد
۶
از زلف تست ماهی دل غراق بحر خون
باشد که سر بحلقه دامت بر آورد
۷
اهلی بعشق کشته شدن بی گناهی است
همت بر آن گمار که نامت بر آورد
نظرات