
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۰
۱
زلف چو مار او کشد در دهن بلا مرا
چون نروم که مو کشان می کشد اژدها مرا
۲
همچو مگس در انگبین کوشش هرزه میکنم
دست ز خویش مگسلم تا تو کنی رها مرا
۳
زخم دل از تو تابکی؟ صبر نماند و طاقتم
وه چه کنم مگر دهد صبر و دلی خدا مرا
۴
با همه آفتاب من از سر مهر طالع است
هیچ وفا نمی کند طالع بی وفا مرا
۵
کوه بلا چو اهلیم گر نه ز غم بیفکند
دست اجل به زور خود کی فکند ز پا مرا
نظرات