اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۶۰۲

۱

خوش روزگار وصل که ما را دویی نبود

تا روزگار بود بدین نیکویی نبود

۲

در جان من تو بودی و من در دل توهم

من در تو محو و با تو نشان تویی نبود

۳

خوش آنکه بود داروی درد دل از وصال

زخم فراق و زحمت بی دارویی نبود

۴

بادام وار در تک یک پیرهن دو مغز

بودیم همچو یک تن و ما را دویی نبود

۵

بود از کمان بخت گشاد دل ضعیف

صید مراد دل بقوی بازویی نبود

۶

جادوی فتنه جوی دو چشم ترا نظر

پر فتنه با وجود چنان جادویی نبود

۷

پیوند از آن گسست که با زلف هندویت

سر رشته وفا ز رگ هندویی نبود

۸

اهلی که صید آهوی چشمت بمردمی است

هرگز شکار کس بکمان ابرویی نبود

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۲۶۶

نظرات