
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۱۰
۱
گرچه کار دلم از صبر به سامان نشود
هم صبوری که کس از صبر پشیمان نشود
۲
جانِ ثابتقدم آن است که در راهِ وفا
خاکِ ره گردد و یک ذره پریشان نشود
۳
آنکه صد سال پرستنده بود لعبت چین
کافرم گر به هوای تو مسلمان نشود
۴
تا تو راهی ننهی پیش من ای کعبهٔ وصل
مشکل کار من از سعی خود آسان نشود
۵
اهلی آسوده ز نومیدی خود باش که عشق
کیمیاییست که بیمایهٔ حرمان نشود
نظرات