
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۱۹
۱
گرچه با روی نکو خوی نکو می باید
عاشقان را ز بتان تندی خو می باید
۲
چند کوشیم و نبخشد لب او آب حیات
کوشش ما چکند بخشش از او می باید
۳
نه که هر سرو قدی دل برد از دست کسی
سرو سیمین بدنی غالیه مو می باید
۴
گوشه چشم من ای سرو سهی مایل توست
منزل سرو سهی بر لب جو می باید
۵
تا تو در معرکه یی در پی چوگان بازی
سر ما در پی چوگانت چو گو می باید
۶
احتراز تو ز من چیست بگفتار رقیب
احتراز از سخن بیهده گو می باید
۷
اهلی از لعل تو گر میطلبد آب حیات
تا بود زنده چو خضرش تک و پو می باید
نظرات