
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۲۶
۱
دو دیده در ره آن مه که کی سواره در آید
کجا بطالع من هرگز این ستاره بر آید
۲
اگر براه امیدش هزار سال نشینم
هزار ساله مرادم بیک نظاره بر آید
۳
وگرچه در دل من دوزخی است زآتش عشق
بسوزم و نگذارم که یک شراره بر آید
۴
ز بسکه سینه خراشم ز خار خار فراقش
به ناخنم چو گل از تن هزار پاره بر آید
۵
زمین معرکه پیدا نمی شود ز حریفان
مگر که ماه من از گوشه یی سواره بر اید
۶
دل رقیب ندارد فروغ نور محبت
چگونه آتش موسی ز سنگ خاره بر آید
۷
مترس اهلی از افغان شیخ و یارب صوفی
مهل که ناله رند شرابخواره بر آید
تصاویر و صوت

نظرات