اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۶۳۸

۱

با من رقیب دون کسی از همدمی نشد

خود را خراب کردم و او آدمی نشد

۲

از جان گسستم و نگسستم ز عهد تو

هرگز بنای عهد بدین محکمی نشد

۳

شادی دهر اگر چه نیر زد بغم ولی

کسی در زمانه شاد هم از بیغمی نشد

۴

ای پیر میفروش گدای توام که کس

محروم از در تو به بیدرهمی نشد

۵

بوی نشاط بر دل اهلی نمیوزد

گویی نصیب اهل دلان خرمی نشد

تصاویر و صوت

نظرات