
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۴۴
۱
نسیم باد بهارم بهوش می آرد
نوای فاخته خونم بجوش می آرد
۲
گل امید نخواهد شکفت دل خوشدار
که این پیام به گوشم سروش می آرد
۳
خجل ز موی سفیدم که مو کشان بازم
ز خانقه بدر میفروش می آرد
۴
صبا حدیث تو میگفت و بلبل افغان کرد
خراش این سخنم در خروش می آرد
۵
حریف عربده جو را بکوی دوست فرست
که عشق بازش از آنجا خوش می آرد
۶
مرید پیر مغانم که محتسب پیشش
سبوی دردکشان را به دوش می آرد
۷
مهی که میخورد و چنگ زهره گوش کند
کجا حکایت اهلی به گوش می آرد
نظرات