
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۴۵
۱
رقیب از رشک من هر لحظه در خارها دارد
که آن یوسف رخ از شوخی بمن آزارها دارد
۲
مرا چون بید بنماید بغیر و زیر لب خندد
من از آن خنده میابم که با من کارها دارد
۳
بهرجاییکه بنشیند چو خیزد دامن افشاند
که میداند ز مژگانم بدامن خارها دارد
۴
نگویم با پری ماند پری را من کجا دیدم
همی بینم که نقشی بر در و دیوارها دارد
۵
سگ کوی بتان باشد خورد سنگ جفا اهلی
نه از بیگانه بلک از خویشتن آزارها دارد
نظرات