
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۶۳
۱
لعلت به تلخ گویی دل در خروش آرد
می تلخ و تند باید تا خون بجوش آرد
۲
ساقی ز فکر و عقلم هوشی که بود کم شد
می ده که مستی می بازم بهوش آرد
۳
در کوی میفرشان بی خانمان شدم من
باشد که رحم بر من هم میفروش آرد
۴
گرشحنه محبت مستان عشق گیرد
رسوا ز خانه بیرون صد حرقه پوش آرد
۵
گل رارخ تو سوزد چون شمع رشته جان
گولاله این فتیله بیرون ز گوش آرد
۶
ساقی زلال کوثر چون وعده در بهشت
می ده کزین تحمل کی درد نوش آرد
۷
اهلی چو مست میرد در کوی میفروشان
تا قصر حور عینش رضوان بدوش آرد
نظرات