
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۶۵
۱
گرنه ابرو ترش آن غمزه خونریز کند
بر لب لعل تو دندان همه کس تیز کند
۲
تا فلک دیدترا ز یوسف بگذاشت
باغبان تربیت گلبن نو خیز کند
۳
نرگس مست نو گر رهزن مردم نشود
بر من گوشه نشین فتنه که انگیز کند؟
۴
سخن تلخ به بیمار غمت لایق نیست
مگرش خنده شیرین شکرآمیز کند
۵
اهلی از پرتو زنار نبیند کافر
آنچه بادین من آن زلف دلاویز کند
نظرات