اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۶۹۵

۱

صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود

گره ز کار من و روزگار من بگشود

۲

شکفته اند حریفان چو گل ز هر سویی

مگر به خنده دهان نوبهار من بگشود

۳

کمان حسن که زه کرد در جهان روزی

که ناوکی نه به قصد شکار من بگشود

۴

فغان که گوشه چشمی بمن ز ناز نکرد

بتی که نرگس او در کنار من بگشود

۵

بغیر داغ نکویان نیافت بامن هیچ

اجل چو عاقبه الامر بار من بگشود

۶

هزار بوسه توان زد بدست آن نقاش

که چهره یی بقلم چون نگار من بگشود

۷

گذشت یار چو بر خاک تر بتم اهلی

در بهشت بروی مزار من بگشود

تصاویر و صوت

نظرات