اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۶۹۷

۱

هرچند بیخم می‌کَنی، وصلت گرم خرم کند

بازم نهال زندگی پا در زمین محکم کند

۲

شد با من مجنون صفت آهوی چشمت آشنا

این آشنایی آخرم بیگانه از عالم کند

۳

در کعبه کویش دلا از راه نومیدی درآ

گر در حریم حرمتش محرومیت محرم کند

۴

مخمور غم را دردسر از پند خلق افزون شود

ساقی سر خم برگشا تا درد سرها کم کند

۵

ای غافل از عشق بتان کز خورد و خواب آسوده‌ای

حیوان‌صفت می‌بینمت عشقت مگر آدم کند

۶

زخم دل عشاق را خاک لحد مرهم بود

خاکش به سر هر دل که او زخم ترا مرهم کند

۷

ترک دل و جان ای صنم اهلی به عشقت کرده است

او مانده است و ترک دین گر بت تویی آن هم کند

تصاویر و صوت

نظرات