
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۰۲
۱
ناقه لیلی که سر در کوه و هامون میکند
در بن هر خار جستجوی مجنون میکند
۲
گوش بر افسانه من خلق را دفع ملال
این حکایتها که من دارم جگر خون میکند
۳
زندهام من از غم دل پس دلی کو بیغم است
یارب او زندگانی در جهان چون میکند
۴
خار خارم میدهی از رشک زان دورم که تو
با تو بودن جان من در دل افزون میکند
۵
حال گفتن با تو اهلی را ندارد فایده
حالیا دردی ز دل یکباره بیرون میکند
تصاویر و صوت

نظرات