
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۰۴
۱
بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود
سرم بپای بتان در سجود خواهد بود
۲
تو گر زمهر پشیمان شدی مرا باری
همان محبت دیرین که بود خواهد بود
۳
چرا ز دود دل من به تنگ می آیی
چو آتشم زدی البته دود خواهد بود
۴
تو خود بگو که رخ زرد عاشقان تا کی
ز دست سیلی عشقت کبود خواهد بود
۵
زیان دین و دلم نیست غم که در ره دوست
هر آن زیان که شود عین سود خواهد بود
۶
مباش دور ز اهلی که مرگ نزدیک است
وگرچه دیر بود دیر زود خواهد بود
نظرات