
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۱۴
۱
فکر وصلت کسش خیال مباد
کس در اندیشه محال مباد
۲
در پریزاده مردمی نبود
آدمی زاده را زوال مباد
۳
گر بنوشی بجای می خونم
خون من هرگزت هلال مباد
۴
هیچ پیری چو من برسوایی
مست طفلان خورد سال مباد
۵
در وبال است دایم اختر عقل
کوکب عشق را وبال مباد
۶
فتنه راه مرغ خاطر کس
دانه و دام و زلف و خال مباد
۷
در خم سنبل شکسته او
کس چو اهلی حال مباد
نظرات