
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۱۶
۱
ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کند
ساغری درکشد و پیرهنی چاک کند
۲
برق حسن تو که بر لاله رخان آتش زد
تاچه با خرمن مشتی خس و خاشاک کند
۳
آخر ای پادشه حسن نگویی که کسی
تا بکی داد زند چند به سر خاک کند
۴
چند افتیم بپای همه چون نیست کسی
که بدامان کرم چهره ما پاک کند
۵
تنگدل اهلی از آنگل چو شوی غنچه صفت
که هزار از تو بیک خنده فرحناک کند
تصاویر و صوت

نظرات