
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۲۹
۱
هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند
گر لبی از کرم پیر مغان تر نکند
۲
توسن ناز مکن زین پی گلگشت چمن
تا صبا خاک ره از دست تو بر سر نکند
۳
نکند نرگس خونخوار تو ساغر گیری
تا کسی خون دل از دیده بساغر نکند
۴
وعده کام مکن از دهن خویش بکس
کاین سخن یکسر مو کس ز تو باور نکند
۵
ملکت عشق کلیدش بکف فرهادست
خسرو این ملک بشمشیر مسخر نکند
۶
هجر و وصل و غم و شادی همه از دوست خوشست
عاشق آن به که بخود هیچ مقرر نکند
۷
اهلی از ساقی دوران طمع صاف مکن
تا دل صافیت از درد مکدر نکند
نظرات