اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۳۷

۱

بغیر خون جگر دل شراب ناب نخورد

بتلخی د من هیچکس شراب نخورد

۲

ز بسکه بود دل من بخون او تشنه

مرا بتیغ تو تا خون نریخت آب نخورد

۳

به خنده نمیکنم جگر خورد لب تو

بدین نمک مه من، هیچکس کباب نخورد

۴

خوشا دلی که گر افتاد در جهان طوفان

شراب خورد و غم عالم خراب نخورد

۵

جز از سفال سگ آستان او اهلی

بکام دل دم آبی بهیچ باب نخورد

تصاویر و صوت

نظرات