اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۴۶

۱

نتوان بر ساقی سخن از توبه عیان کرد

پیش محک تجربه قلبی نتوان کرد

۲

آن دل که نیرزد سفال سگ کویی

از جرعه خود جام جمش پیر مغان کرد

۳

المنه لله که صبا خاک ره دوست

در دیده من کوری چشم دگران کرد

۴

پیرانه سرم مست جوانی که به عشقش

صد بار شدم پیر و دگر بار جوان کرد

۵

بسیار بنومیدی و حسرت دل من سوخت

و آخر ز کرم هرچه دلم خواست چنان کرد

۶

مستان محبت می عشق تو نهفتند

بدمست تنگ حوصله چون شیشه عیان کرد

۷

سر دهنت کس بیقین راه نبردست

اهلی به گمان هم سخنی چند بیان کرد

تصاویر و صوت

نظرات