
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۴۹
۱
خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته اند
مردم کشند اگرچه بصورت فرشته اند
۲
در کوی گلرخان پی خواری کشان عشق
یک گل زمین نماند که خاری نکشته اند
۳
زخم بتی است هر سر مویم که بر تن است
بی زخم خویش یکسر مویم نهشته اند
۴
از تیغ نو خطان سر ما را گریز نیست
کاین حرف از ازل بسر ما نوشته اند
۵
اهلی قبای عافیت کارزو بود
چون پوشی این قبا که هنوزش نرشته اند
نظرات