
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۵۰
۱
گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند
صاحبدلان تفرج صنع خدا کنند
۲
پر دل منه بوعده خوبان که این گروه
از صد هزار وعده یکی را وفا کنند
۳
آن به که پیش دوست نگویند حال من
ترسم حکایتم بشکایت ادا کنند
۴
زان زنده است شمع که میرد بپای دوست
گر سر کشی سرش از تن جدا کنند
۵
حاجت بکعبه رفتن و حج قبول نیست
گر حاجت شکسته دلی را روا کنند
۶
من آن کنم که دوست پسندد نه دشمنان
خواهی کنند غیبت و خواهی ثنا کنند
۷
اهلی صبور باش درین کوره گداز
مس پاره وجود ترا کیمیا کنند
نظرات