
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۵۲
۱
خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند
بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند
۲
یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار
سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند
۳
در پا چه افکنند سر زلف کاین کمند
هر تاره یی ز رشته جانی گسسته اند
۴
پاکان بخون خویشتن آلوده اند دست
در چشمه حیات ابد دست شسته اند
۵
اهلی گهی ز شمع دمد دود آه نیز
خوبان هم از کمند محبت نرسته اند
نظرات