
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۶۰
۱
در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کرد
آنشوخ هرچه کرد هم از یک نگاه کرد
۲
ای شاه حسن در دل ویران ز عشق تست
گنجی که صدهزار گدا پادشاه کرد
۳
من بی تو چون زنم دم خوش؟ کاتش غمت
در سینه هر نفس که زدم دود آه کرد
۴
جای فرشته نیست چه جای پری وشان
در خلوت دلم که غمت تکیه گاه کرد
۵
چند از خیال خط تو مشق جنون کنم
سودا ببین که نامه عمرم سیاه کرد
۶
کافر دلم بعشق دو زنارت ایصنم
یکرنگ کفر گشت و خدا را گواه کرد
۷
منت ز آفتاب نبرد از فرشته هم
اهلی که سایه سگ این در پناه کرد
نظرات