
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۶۵
۱
پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شانه کرد
هردو عالم را پریشان بر دل دیوانه کرد
۲
روی و مویش فتنه اما چشم او مردم کش است
با شهیدان هرچه کرد آن نرگس مستانه کرد
۳
نام من از گوشه گیری گم چو مجنون گشته بود
آهوی آن چشم بازم در جهان افسانه کرد
۴
کعبه جانها دل من از صفای سینه بود
بت پرستی های من این کعبه را بتخانه کرد
۵
گنج اگر یابد کسی معمور گردد خانه اش
گنج عشق او هزاران خانه را ویرانه کرد
۶
پیش ازین اهلی چنین مجنون صفت بیخود نبود
با پری کرد آشنایی وز خرد بیگانه کرد
نظرات