اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۷۲

۱

بر من خسته رقیبان چو گذر می آرند

می طپد دل که از آن مه چه خبر می آرند

۲

زان شهیدان ترا دست در آغوش خودست

که خیال تو در اندیشه به بر می آرند

۳

چشم خون ریز بپوشم ز رخت لاله صفت

گرم از کاسه سر چشم بدر می آرند

۴

از تو چون سایه گریزند بتان هر طرفی

که تو خورشیدی و کم تاب نظر می آرند

۵

سوخت از خوی تو اهلی چو دمی با تو نشست

پس حریفان تو چون با تو بسر می آرند

تصاویر و صوت

نظرات