
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۷۵
۱
گرچه ارباب خرد طایفه یی پرهنرند
عاشقان طایفه دیگر و قومی دگرند
۲
رشگ خوبان برم از مردم دنیا ورنه
دنیی آنقدر ندارد که برو رشگ برند
۳
عدم است آن دهن و در غم آن تنگدلان
با وجود عدم او غم بیهوده خورند
۴
مردم دهر چه دانند ترا قدر مگر
مردم دیده عشاق که اهل نظرند
۵
گرچه بر اهل نظر هر سر مو تیغ بلاست
کافرم گر ز بلا یکسر مو برحذرند
۶
کوی تو کعبه دلهاست چرا بی خبران
چون رسیدند بدین کعبه بر او میگذرند
۷
مردم چشم تو هر گوشه ربایند دلی
مردم گوشه نشین بین که چه بیداد گرند
۸
اهلی سوخته را در شکرستان خیال
طوطیانند که از لعل تو مست شکرند
نظرات