اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۸

۱

بود که گریه بشوید خط گناه مرا

سفید روی کند نامه سیاه مرا

۲

اگرچه خرمن عقلم بسوخت در ره عشق

خوشم که برق کرم پاک کرده راه مرا

۳

خیال روی تو بست آنقدر بچشمم نقش

که لوح صورت چین کرد قبله گاه مرا

۴

گهی که خرمن گل خوشه چین عارض تست

چه رنگ باشد ازو چهره چو کاه مرا

۵

حذر نکر رقیب زابر گریه من

مگر به چشم نیاورد دود آه مرا

۶

گناه اهلی از آن شد که دوست عفو کند

مگر شفیع کند اشک عذر خواه مرا

تصاویر و صوت

نظرات