
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۷۸۴
۱
لعل او از خون عاشق می بکام خود کشد
آه از آنروز که عاشق انتقام خود کشد
۲
بد مگو محمود را گر می کشد جور ایاز
شاه اگر عاشق شود ناز غلام خود کشد
۳
هرکجا ذکر قدت ای سرو شیرین بگذرد
نیشکر آنجا قلم بر حرف نام خود کشد
۴
کی کشد ای باغبان از سرو عاشق بار ناز
ور کشد باری ز سرو خوشخرام خود کشد
۵
رو متاب از منکه شست زلف او صیاد وار
دل بقلاب محبت سوی دام خود کشد
۶
کام عاشق گنج وصل و تار زلفش اژدهاست
ترسم آخر اژدها ما را بکام خود کشد
۷
همچو عیسی جان دهد اهلی کلامش مژده را
نام جانبخشت چو در سلک کلام خود کشد
تصاویر و صوت

نظرات