اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۸۸

۱

گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندارد

گذشت از همه عالم و زین گزیر ندارد

۲

نکرد گوشه ابرو بسوی گوشه نشینان

کمان ابروی او میل گوشه گیر ندارد

۳

چو غنچه این دل نازک درون پرده دلهاست

که تاب زحمت پیراهن حریر ندارد

۴

شهان فقیر نوازند، ه ازین شه خوبان

که گوشه نظری با من فقیر ندارد

۵

کجا کند به اسیران نگه که نرگس مستش

بهیچ گوشه نه بیند که صد اسیر ندارد

۶

دلا، چو پیر شدی بگسل از وصال جوانان

که سرو قد جوانان هوای پیر ندارد

۷

چه سود اهلی اگر ذره ذره خاک رهی هم

که آفتاب تو یکذره دلپذیر ندارد

تصاویر و صوت

نظرات