اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۸۹

۱

دل خورد غم که چرا مرده صفت خاک شود

زنده چون شمع بسوزش که زغم پاک شود

۲

نه من از زخم فراق تو جگر چاک شدم

گر بکوهی رسد این زخم جگر چاک شود

۳

گر سگ کوی تو خونم بخورد غم نبود

غم از آنست که دیوانه و بی باک شود

۴

چند سوزد فلک از داغ فراقت دل خلق

آه اگر دود دل خلق بر افلاک شود

۵

همه جا در ره من خار بلا میروید

بسکه باران غم از دیده نمناک شود

۶

سر اهلی که سجودش همه در پای تو بود

بهتر آنست که هم در قدمت خاک شود

تصاویر و صوت

نظرات