اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۷۹۰

۱

گر من از درد تو مردم هرگزت دردی مباد

جان من گر خاک شد بر خاطرت گردی مباد

۲

میرم از درد و نپرسی وه چه بی دردیست این

کس چو من هرگز اسیر چون تو بی دردی مباد

۳

یارب ای سرو سهی عاشق شوی اما دلت

مبتلای عشق چون خود ناز پروردی مباد

۴

هر دل افکاری که شد مست از بهار عشق تو

چون خزان بی اشک سرخ و چهره زردی مباد

۵

عیش پیران گر همه خضرند بی خوبان چه سود

بزم خوبان نیز بی پیر جهانگردی مباد

۶

عمر جاویدان اهلی صحبت صاحبدل است

آفتاب عمر هم بی سایه مردی مباد

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۴۲۶

نظرات