اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۸۰۲

۱

هرکه را از چشم تر اشکی به دامن می‌چکد

قطره خونی است گویی کز دل من می‌چکد

۲

تا به سوزن دوستی می‌دوزم یک چاک دل

صدهزاران قطره خون از چشم سوزن می‌چکد

۳

برق آه من سبب باشد گر از ابر بهار

قطره آبی گهی بر سرو و سوسن می‌چکد

۴

غرقه در خون خودم شب‌ها ز بس کز دود دل

بر سرم باران خون از بام و روزن می‌چکد

۵

گل نه از باد هوا روید از آن خونابه‌ای‌ست

کز دل مرغ سحر بر خاک گلشن می‌چکد

۶

گرچه می‌گوید به قصد کشتم لعل تو تلخ

آب حیوان از لبت زان تلخ گفتن می‌چکد

۷

گر به چشم خون‌فشان دم می‌زنی اهلی ز عشق

شربت خون نیز از چشم برهمن می‌چکد

تصاویر و صوت

نظرات