اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۸۱۲

۱

عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد

بس جان که دل به پختن سودای خام داد

۲

نشنیده یی که عشق عنان مراد دل

از دست شه ربود و بدست غلام داد

۳

دانی سر نیاز مرا خاک ره که کرد

آنکس که سر و ناز بتانرا خرام داد

۴

هشیار تا بصبح قیامت کجا شود

مستی که دل بشاهد و ساقی و جام داد

۵

صوفی چو دید نگس سرمست یار ما

یکباره ترک تقوی و ناموس و نام داد

۶

اهلی مجوی کام که این چرخ کج نهاد

در کام اژدها کشد آنرا که کام داد

تصاویر و صوت

نظرات