
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۱۳
۱
اجل درآمد و بخت از درم نمیآید
ز پا فتادم و کس بر سرم نمیآید
۲
مگر به خواب ببینم خیال او ورنی
به هیچ شکل در برم نمیآید
۳
گر آفتاب شود در کنار من طالع
ز ضعف طالع خود در برم نمیآید
۴
چو لاله به که زنم جام عیش به سنگ
که بوی عشرت ازین ساغرم نمیآید
۵
حکایت از الف قد یار کن اهلی
که هیچ حرف ازین خوشترم نمیآید
نظرات