
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۱۹
۱
ساقیا مستم لب خود از لب من دور دار
ورنه گر گستاخیی آید ز من معذور دار
۲
دردمند عشق را راحت گر از بیداد تست
یارب این راحت ز جان دردمندان دور دار
۳
هر کرا در ظلمت غم چشم بیرون رفتن است
گو چراغ می براه دیده پرنور دار
۴
ای حریف بزم وصل از غیرت جانان بترس
یا طمع از جان ببر یا راز ازو مستور دار
۵
خانه تن عاقبت اهلی ز پا خواهد فتاد
تا توانی خانه تن را بمی معمور دار
نظرات