
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۲۵
۱
یا مکن قول بتان گوش و بما خرده مگیر
یا زما هم سخنی بشنو و عذری بپذیر
۲
به گرفتاری عاشق نتوان طعنه زدن
چکند گر پی قاتل نرود صید اسیر
۳
ایکه خون از دم تیغ تو چکد حاضر باش
که خراشی نرسد بر دل درویش و فقیر
۴
آنچنان زی که اگر جان طلبد یار زتو
تا بگوید که بده، بانگ برآری که بگیر
۵
اهلی از خاک سیه بستر راحت دارد
پیش دیوانه چه خاکستر گلخن چه حریر
نظرات